کارگاه اسناد ملی و بین المللی در حوزه ی زن و خانواده از منظر فقه مذاهب اسلامی

به نام خدا

استاد خانم سیفی

محور ششم همایش، اسناد ملی و بین المللی در حوزه ی زن و خانواده از منظر فقه مذاهب اسلامی هست. در سازمان های بین المللی اسنادی وجود دارد که این اسناد با توجه به موضوع زن و خانواده نوشته شده اند. با توجه به این که سازمان های بین المللی سازمان هایی هستند که بر اساس نظام سکولار به مسائل می پردازند و توجهی به شرایع دینی ندارند، در خیلی از موارد با شرایع دینی تعارض دارند.
برخی از اسناد به طور کامل به بحث زنان پرداخته اند. مثل کنوانسیون رفع تبعیض یا برخی دیگر که به بحث خانواده پرداخته اند. مثل کنوانسیون حقوق کودک و برخی اسناد دیگری هم وجود دارند که تنها به بحث زنان و خانواده نمی پردازند بلکه در لا به لای موارد پرداخت شده شان از زنان و خانواده نیز سخن به میان می آورند که اهدافی را در زمینه زن و خانواده ترسیم می کنند. یکی از این اسنادی که ذکر شد سند 2030 می باشد. ابتدا به تبیین معنای 2030 می پردازیم و سپس بندها و اهداف این اسناد را ذکر می کنیم. سندی توسط سازمان جهانی یونسکو در سال 2000 نوشته شد به نام سند توسعه پایدار که در این سند ترسیمی از جامعه ی جهانی آمده بود تا سال 2015 جهان به هدفی که مدنظر آن ها بوده برسد، ولی علی رغم خواسته ی آنان، به علت تفاوت فرهنگ کشورها نتوانستند در سال 2015 به اهداف خودشان برسند و با شکست مواجه شدند. بنابراین در سال 2015 سند دیگری به نام سند 2030 تنظیم کردند که اهداف آن سند را تا سال 2030 می خواهند پیاده سازند. البته در برنامه ی اول (همان توسعه ی هزاره) اینگونه نبود که هیچ اقدامی در زمینه ی اجرای سند انجام نشده باشد بلکه آن ها به صورت زیرپوستی و آرام آرام بسیاری از برنامه هایشان را پیاده سازی کردند و بسیاری از کشورهای اسلامی را دچار تغییر فرهنگ کرده اند، یعنی به نوعی غربی زده شده اند. مثلا در بحث های مختلفی مانند حجاب، دیه، قصاص، شهادت، قضاوت و... قائل به تبعیض بین زن و مرد شده و ارزش های اسلامی را زیر سوال برده اند تا به نوعی آمادگی برای پذیرش سند 2030 فراهم سازند.
متن این سند از 17هدف اصلی تشکیل شده است که هر یک از این اهداف هم مواردی را شامل میشوند که زیر شاخه هایی دارند (360برگ دارند) هر کدام از اهداف سند 2030 به یک مسئله و مطلبی پرداخته است که درذیل شرح میدهیم:
ابتدا اهداف را بیان کرده و سپس در صفحات بعدی یکی یکی به آنها میپردازیم.
اهداف اصلی توسعه ی پایدار:
پایان دادن فقر در همه ی اشکال آن و در همه جا. در نگاه اول این هدف هیچ گونه تعارض و تزاحمی با مفاهیم اسلامی ندارد. اسلام نیز موافق فقر نیست.
در اهداف زیر مجموعه ی این هدف اول به مشکلات آن پی میبریم.
پایان دادن به گرسنگی، تحقق امنیت غذایی و تغذیه ی بهتر و توسعه ی کشاورزی پایدار.
تضمین یک زندگی توام با سلامت و ترویج رفاه برای همه و رد تمامی سنین.
تضمین آموزش با کیفیت برابر و فراگیر و ترویج فرصت های یادگیری مادام العمربرای همه.

دستیابی به تساوی جنسیتی و توانمند سازی همه ی زنان و دختران  همانگونه که مشخص است منظور از تساوی جنسیتی افعالی است که با بسیاری از احکام مسلمانان در تعارض است. مثلا مسلمانان در بحث دیه و قصاص و شهادت و حجاب و قضاوت و ارث و ولایت و... بین زن و مرد احکام متفاوتی را دارند اما غربی ها آن ها را متهم به تبعیض پرستی می کنند.
مثلا در بحث تمکین زن از شوهر، تعدد زوجات، ازدواج مجدد، حق نفقه و مهریه برای زن، حق مسکن و ... همه ی مواردی که بین زن و مرد تفاوت هایی وجود دارد با هدف پنجم سند 2030 در تعارض می باشند. نکته دیگری که قابل طرح است این که بسیاری  از کسانی که طرفدار سند 2030 هستند می گویند تساوی جنسیتی به معنای عدالت است و یعنی اسلام بین زن و مرد عدالت را رعایت کرده است و مسلمانان نیز معتقدند عدالت به معنای مساوی مساوات نیست (یعنی اگر بخواهند عدالت را رعایت کنند حتما نباید بین بین دو نفر مثل هم رفتار کنند و مساوی باشند) بلکه همین که حقوق و وظایف دیگری را نادیده نگیرند یعنی عدالت. اما در تساوی جنسیتی که ذکر شد آیا به معنای عدالت جنسی است یا خیر؟ چواب به این سوال را زمانی متوجه می شویم که در کنار این سند 2030 به اسناد و مدارک دیگری رجوع کنیم که برای توضیح مفاهیم این سند نوشته شده اند. در اینجا می بینیم که آن ها صریحا می گویند که تساوی جنسیتی به معنای عدالت جنسیتی نیست بلکه تساوی جنسیتی همان تصویری است که خودشان بیان کرده اند. (این که زن و مرد هرکدام وظایفی دارند که با توجه به روحیات و همان وظایف برای آن ها حقوقی تعیین می شود را قبول ندارند) در ادامه در بخش پیوست های همان اهداف مراد خود را از تساوی جنسیتی بیان می کنند.
تضمین دسترسی به آب و مدیریت پایدار آب و بهداشت برای همه  در قسمتی که نوشته شده (دسترسی به آب و مدیریت) آن ها بیان کرده اند که باید مدیریت آب های مشترک زیر نظر سازمان های بین المللی باشد. به طور مثال آب های خلیج فارس یا دریای خزر و ... (که بین برخی کشورها مشترک اند) زیر مدیریت و نظر آن ها باشد. چگونه می توان دولت یا کشوری اسلامی تحت ولایت و سلطه ی کشوری به غیر از اسلامی قرار بگیرد؟ طبق قاعده ی نفی سبیل کفار نمی توانند بر مسلمانان تسلط یابند و این جریان نوعی تسلط کفار بر مسلمین است. تنها در هدف ششم این سند 2030 اینگونه نیست که بخواهند ممالک اسلامی را تحت سلطه ی ممالک غیر اسلامی درآورند بلکه دزبسیاری از اهداف همین مسئله تکرار شده است. علاوه بر این موارد نیز گزارش دهی به سازمان های بین المللی را مطرح کرده اند. یعنی هر کشوری باید گزارش مستقیم فعالیت هایش را به سازمان های بین المللی بدهد که این خود نیز نوعی سلطه ی کفار بر مسلمین است. حتی سازمان یونسکو اجازه دارد بدون اجازه ی دولت ها سازمان های نظارتی داشته باشند و در آن جا برنامه های آموزشی خود را قرار می دهند که از امور داخلی آن ها اطلاع یابند. حتی به گونه ای که کشورها موظف هستند تمام گیاهانی که در کشور آن ها دیده می شود را ریز به ریز به سازمان ها گزارش دهند و یا ذخایر غذایی و آبی خود را به آن ها اطلاع دهند.
برای نوشتن مقاله در این زمینه و به طور مثال در همین بند (قاعده ی نفی سبیل) ابتدا به بررسی این قاعده و ادله ی آن می پردازند و سپس با مراجعه به کتب اهل سنت و شیعه دیدگاه ها را مطرح ساخته و نتیجه گیری کنند که قاعده ی نفی سبیل از نظر مذاهب خمسه پذیرفته شده است. پس از بیان این مطلب، به سراغ سند 2030 رفته و هر بند و بخش از سند 2030 گه مربوط به موضوع مورد نظر است جمع آوری می کنند. در انتها نیز توضیحاتی نوشته می شود که شامل نحوه ی تعارضات و علت منافات سند 2030 با احکام و ارزش های اسلامی و ... می باشد. یا به طور مثال در مورد تساوی جنسیتی که در هدف پنجم مطرح شد یکی از احکام فقهی را که متعارض با تساوی جنسیتی می باشد را تعیین می کنند و طبق مذاهب خمسه توافق آن ها را مطرح کرده و بررسی می کنند. سپس مسئله ای را که به آن دست یافته اند با سند 2030 مقایسه می کنند و به منافات آن پی می برند. مثلا در بحث تساوی جنسیتی اشکال مطرح می کنند که تساوی به معنای عدالت نیست و در پیوست های بعدی موضوعات مختلفی مثل تمکین زن و... را زیر سوال می برند و می گویند و برای رفع تبعیض و دسترسی به تساوی جنسیتی باید تمام کلیشه های جنسیتی حذف شوند. حذف کلیشه های جنسیتی یعنی نقش های انسان در جامعه بر اساس جنسیت اوست. مثلا نقش مادری و همسری و... نقش های جنسیتی زن هستند یعنی باید تمام کلیشه هایی که براساس این نقش ها قضاوت می شود برداشته شود. کلیشه های جنسیتی متضمن این است که زن به عنوان نقش همسر باید از شوهرش تمکین کند. اما اگر این کلیشه های جنسیتی پذیرفته نشده و به دلایلی حذف شوند پس تمکین ازشوهر بر زن واجب نیست و برداشته می شود. در راستای همین بحث به مطلب دیگری به نام تجاوز به عنف زناشویی می پردازند. یعنی اگر هنگام تمکین زن از شوهر اجباری صورت بگیرد و با عدم رضایت زن همراه گردد و مرد باید در این صورت مورد تعقیب قانونی قرار گیرد و مجازات شود (منافات با آیات قرآن پیش می آید) که چون طبق آیات قرآنی مرد در صورت عدم تمکین زن، حق دارد به نشانه ی قهر جای خوابش را از او جدا کند یا حتی زن را بزند. در بحث خروج از منزل نیز وقتی جیزی به عنوان نقش همسری وجود نداشته باشد زن بدون اذن شوهر به هرجایی که بخواهد می تواند برود. در بحث دیگر زن چون نقش مادری را هم ندارد به راحتی می تواند از باردار شدن خود جلوگیری کند و حتی اگر به طور ناخواسته باردار شد به راحتی حق سقط جنین را دارد. در صورتی که اسلام برای سقط جنین که درآن روج دمیده شده دیه تعیین کرده است پس آن ها با این سخن شان کشتن انسان را جایز کرده و از طرفی دیه را که حق مرد است از مرد ساقط می کنند.
تضمین دسترسی به منابع انرژی مقرون به صرفه و مطمئن و پایدار و نوین.
ترویج رشد اقتصادی ماندگار و فراگیر و پایدار و اشتغال کامل و بهره وری و اشتغال شرافت مندانه برای همه.
در این جا نکته ای که می توان طرح کرد این اینکه اشتغال برای همه یعنی همه ی فرصت های شغلی را باید در اختیار همه ی افراد جامعه صرف نظر از جنسیت و مذهب قرار گیرد. یعنی از این راه می خواهند زمینه های شغلی برای افراد غیر مذهبی (مسیحی و در کشورهای اسلامی، یهودی و...) به راحتی فراهم شود جدای از این که آن ها هر مذهبی که می خواهند داشته باشند و باهم مساوی باشند که نوعی ولایت کفار بر مسلمین به شمار می رود. در صورتی که مسلمانان به کفار اهل ذمه اجازه ی سکونت در کشورهای اسلامی را تنها به شرطی می دهند که جزیه یا مالیاتی بپردازند. وقتی می گویند باید باهم مساوی باشند تمام احکام مربوط به اهل ذمه برداشته می شود و ارزش های اسلامی زیر سوال می روند.
ساختن زیر بنای مقاومتی و ترویج صنعت سازی پایدار و فراگیر و ترویج نوآوری
کاهش نابرابری در درون و در میان کشورها. در اینجا همان بحث های متعارض بین زنان و مردان و بین مذاهب مختلف است. یکی از مهم ترین مباحث در این زمینه ازدواج های غیر معقول است. مثل ازدواج هم جنس بازان که باید به رسمیت شناخته شوند. به طور مثال مانع شدن از چنین ازدواج هایی نابرابری محسوب می شود.
تبدیل شهر ها و سکونت گاه های انسانی به مکان های همه شمول اعم از مقاوم و پایدار  باز قاعده ی نفی سبیل را زیر سوال می برد. نحوه ی شهرسازی ها باید بر طبق استاندارد های جهانی انجام شود و کشورها ملتزم به این امر باشند.
تضمین الگوهای پایدار و تولید و مصرف
اقدام عاجل برای رویارویی با تغییر اقلیم و آثار آن.
اهداف 11،9،7،6و12 در زیر مجموعه ی این اهداف تسلط کفار بر مسلمین به چشم می خورد.
در توضیح و ادامه ی اهداف 11 می توان گفت از آن جا که شهربهبهان و کاشان به سازمان یونسکو ملحق شده اند یعنی در ساخت و ساز باید از روی الگوهای جهانی یونسکو استفاده کنند و کم کم در همه کشورها جا می افتد که شهرسازی زیر نظر سازمان یونسکو صورت بگیرد. طبق تصور آن ها جهان یک دهکده ی جهانی است که رییس آن آمریکا و اسراییل هستند که اهدافشان تسلط و سلطه بر همگان می باشد. آن ها کشورهای اسلامی را به عنوان کشورهای در حال توسعه قرا داده اند که باید تمام فعالیت های اقتصادی و غیراقتصادی شان (حتی فعالیت های آموزشی) زیر نظر کشورهای توسعه یافته باشد. مثل آمریکا و انگلستان و... یعنی درقسمت های آموزشی نیز باید یر اساس نظر آن ها صورت بگیرد و جتی آموزگاران باید در کشورهای غربی آموزش ببینند و به فرزندان مسلمانان آموزش بدهند. مثلا ایران به علت این که زیر نظر سازمان یونسکو رفته است بسیاری از مواد درسی آن ها حذف شده است مثلا پرداختن به زبان غیر زبان مادری در مدارس ممنوع است. پس برای این کار درس قرآن باید حذف شود چون زبان قرآن عربی است. حتی در شهرهای تهران و کرج مدارسی که زیر نظر سازمان یونسکو هستند درس قرآن ندارند.
آموزش فراگیر و مادام العمر نیز به این معناست که آموزش مسائل جنسی به کودکان از ابتدای سن کودکی لازم است. {از شهر کرج پیامی رسده بود که درآن نوشته بود در یکی از مدارسی که زیر نظر سازمان یونسکو می باشد مواضع حساس بدن که باید از آن مراقبت شود را به صورت زنی کشیده اند و سپس از کودکان خواسته اند که یکی یکی اسم این مواضع را نام ببرند} در بحث ازدواج نیز این مسئله را مطرح می کنند که ازدواج کودکان ممنوع است. منظور آن ها از کودک زیر 18 سال می باشد در صورتی که تلاش دارند این عدد را به زیر 24 سال برسانند. یعنی آن ها میخواهند تمام آموزش های جنسی لازم را به کودکان بدهند اما حق ازدواج کردن را از آن ها بگیرند. از طرف دیگر نیز روابط دختر و پسر را آزاد اعلام می کنند و سپس راهکار هایی برای جلوگیری از امراض جنسی بیان می کنند و حتی به آن ها آموزش جلوگیری از ایدز از راه ارتباط جنسی را یاد می دهند. آنچه برای سازمان های بین المللی مهم است بحث لذت گرایی از دنیاست و همچنین آزادی محض و سپس سلامت بدن در مقابل امراض جنسی. سپس هیچگونه نگاه معنوی در این اسناد وجود ندارد. اسلام از آن جا که فقر منتهی به کفر می شود فقر را پسندیده نمی داند اما غربی ها فقر را به عنوان یک حق مادی در زنگی می دانند.
در اهداف سیزدهم نکته این است که تمام موارد باید زیر مجموعه ی سازمان های بین المللی قرار می گیرد و در در نتیجه بحث انفال (سرزمین ها و هر آنچه بدون جنگ به دست آمده اند و مربوط به امام و ولایت فقیه می باشند را انفال می گویند) نیز زیر نظر سازمان های بین المللی میرود. یعنی حق امام و ولی فقیه نادیده گرفته می شود و از بین می رود.
مثلا در آن جا که حق ازدواج کودکان را ممنوع می دانند 2 حکم از بین می رود اول این که حق ازدواج از هرانسانی گرفته می شود. در اسلام چیزی به عنوان سن ازدواج مطرح نمی شود بلکه بلوغ هر شخص در نظر گرفته می شود و ولی نیز این اجازه را دارد که کودک خود را قبل از سن بلوغ به ازدواج دربیاورد اما از نظر آن ها پدر باید تحت تعقیب قانونی قرار بگیرد یا حتی اگر جوانی در زیر سنی که آن ها مطرح کرده اند ازدواح کرد مورد تعقیب قانونی قرار می گیرد ولی اگر بدون ازدواج کردن دختر و پسر باهم ارتباط برقرار کنند اشکالی ندارد چون جزئی از حقوق آن ها به شمار می رود. دوم این که حق ولی هم زیر سوال می رود.
حفاظت و استفاده ی پایدار از اقیانوس ها.
ترویج جوامع صلح جو و فراگیر و... برای توسعه ی پایدار.
برقراری امکان دسترسی به عدالت برای همه.
ایجاد موسسات موثر و پاسخ گو و فراگیر در همه ی سطوح.
در اهداف شانزدهم کلمه ی (صلح جو) کلمه ای است که در موازنه به کار برده اند. یعنی آن ها منظورشان از صلح یک برداشت دیگری است یعنی خودشان به هرکسی که با آن ها که همکاری نکند به اسم تروریست حمله می کنند. چه بسا کشورهایی که زور و سلطه اشغال کرده اند و آن ها را به نام تروریست می کشند. از طرفی اگر مسلمانان بخواهند بحث شهادت را مطرح کنند آن ها را متهم به عدم صلح جویی می کنند که فقط هدفشان کشتن آدم هاست و چهره های مسلمانان را خشونت بار ارائه می دهند. حتی در مدارس کشورهای اسلامی نباید بحث شهادت در کتاب های درسی آموزش داده شود. اسراییل مطرح کرد که درس شهید حسین فهمیده باید از کتاب های درسی مسلمانان حذف گردد.
در سند 2030 تنها کشور ایران مطرح نمی شود بلکه تمام کشورهای اسلامی را دربر میگیرد. سازمان بازرسی یونسکو کشورهایی مثل عراق، افغانستان، مصر و عربستان و... را زیر سوال برده و گفته چرا بحث هم جنس بازی را به رسمیت نمی شناسید یا این که بحث زنان (کارگران جنسی) که از طریق رابطه ی نامشروع درآمدی کسب می کنند را به رسمیت نشناخته اید؟ بحث سقط جنین را چرا جرم می دانید؟
در بندهای اهداف آخر سند 2030 مطرح کرده اند که باید تمام گزارش این موارد به سازمان یونسکو هرساله داده شود و از یک طرف برای فریب اذهان عمومی گفته این که این بندها الزام آور نیستند اما ازطرفی دیگر کشورهایی را که به این بندها عمل نکنند تحت فشارها و تحریم هایی هایی قرار می دهند. بحث دیگر
تقویت ابزار اجرا و احیای همکاری های جهانی برای تحقق توسعه پایدار  در این هدف گفته اند که باید فعالیت های کشورها بازبینی شوند. بدون اجازه ی خودشان. مثلا از نظر آن ها هم جنس بازان قشر ضعیف هستند و دولت ها باید به آن ها برای تشکیل خانواده دادن کمک کنند یا زن کارگران جنسی نیز به حمایت دولت نیاز دارند تا به امراض جنسی مبتلا نشوند چگونه چنین خواسته هایی را از کشورهای اسلامی می توانند داشته باشند؟ در بحث سند  2030 می توان برای نوشتن مقالات ابتدا یکی از احکام فقهی متعارض با بحث را تعیین کرد و سپس طبق مذاهب خمسه دیدگاه ها را بررسی کرد و بعد از رسیدن آن مسئله  مورد نظر که با سند 2030 منافات بسیاری دارد تحقیق کنید کشور او در راستای پیاده سازی این سند چه کرده است و چه قسمت هایی از سند علاوه بر تعارض با فقه اسلامی با قوانین کشور او معارض است؟
در بعضی از قسمت های سند 2030 مثلا در مقدمه و... کلماتی به نام حاکمیت خوب آمده است منظور این است که یک کشور جهانی باید تحت حکمیت خوب باشند. حال این جا نکته ی قابل طرح این است که مراد آن ها از حاکمیت خوب چیست؟ آیا مراد از حاکمیت خوب همان حاکمیت خدا و اولیای خداست یا حاکمیت کشورهایی در جامعه ی دهکده ی جهانی رئیس و حاکم حساب می شوند. ملاک های حاکمیت خوب چیست؟
در صفحه ی 31 هدف اول 17 بند به طور جداگانه بیان شده است و البته می توان اشکالاتی بر آن نیز وارد کرد. از صفحه یک تا سی که شامل مقدمه ی آن می باشد.
صفحه 32 تا آخر اهداف اصلی توسعه ی پایدار را به همراه زیر مجموعه هایش مطرح کرده است. مثلا ((در هدف اول شماره ی 1.4 تضمین تحقق برابری حق دسترسی به منابع اقتصادی و خدمات پایه، مالکیت، کنترل مالکیت از جمله در مورد زمین و سایر اشکال دارایی، ارثیه، منابع طبیعی، خدمات مناسب جدید در حوزه ی فناوری خدمات مالی از جمله اعطای وام و... برای همه مردان و زنان به ویژه فقرا و اقشار آسیب دیده می پذیریم)) در بعد ذکر شده، اشکالاتی که مطرح است در قسمتی که نگفته اند در مورد زمین باید کنترل ارثیه وجود داشته باشد برای همه مردان و زنان  پس تساوی ارث مرد و زن را می رساند که با احکام اسلام منافات دارد در صورتی که به نظر اسلام و فقهای اسلامی زن در زمین ارث نمی برد پس این سخن با احکام اسلامی مسلمانان منافات دارد. از طرفی در هدف دوم در صفحه 33 شماره 2.5 حفظ تنوع ژنتیکی، دانه ها و گیاهان و حیوانات پرورشی و اهلی شده، گونه های وحشی مربوطه از جمله از طریق ایجاد بانک ها، تنوع دانه و گیاه در سطوح مختلف منطقه ای و بین المللی و ملی که به صورت خردمندانه مدیریت شود و همچنین به اشتراک گذاری و ترویج دسترسی به مزایای ناشی از استفاده از منابع ژان ژنتیکی و دانش سنتی وابسته به آن مطابق با توافق های بین المللی  بسیاری از فقهای اسلام بانک های ژنوم را ممنوع اعلام کرده اند به علت سند رهایی که به دنبال دارد (آیت الله مکارم شیرازی و نوری همدانی) کشف محصولات فراریخته ی ژنتیکی را حرام می دانند و چون از نظر تحقیقی هنوز کامل نشده اند پزشکان هم نیز آن ها را مضر می دانند ولی متاسفانه آن ها این کشف را در ایران انجام می دهند. هدف سوم شماره 7.3 تضمین دسترسی جهانی به خدمات بهداشتی و درمانی در حوزه مسائل جنسی و باروری.
خدمات جنسی و باروری در راستای تنظیم خانواده، آموزش و اطلاع رسانی و ادغام بهداشت باروری در برنامه ها را و راهبرد های ملی تا سال 2030.
مراد آن ها از تنظیم خانواده تولید نسل می باشد. از نظر آن ها کشورهای توسعه نیافته چون امکانات باروری ندارند بهتر است که از آوردن فرزند خودداری کنند از طرفی کشورهای توسعه یافته به علت جمعیت کم نیاز به تولید مثل بیشتری دارند. در نتیجه کشورهای اسلامی که جهان سومی محسوب می شوند رو به کاهش می روند و کشورهای توسعه یافته غیر اسلامی افزایش یابند. از طرفی آموزش و اطلاع رسانی و ادغام بهداشت باروری است که بحث سقط جنین را به راحتی مطرح می کند. از نظر آن ها زن اگر در سن بالای x حامله شود پزشک آن ها را تجویز و تشویق به سقط کردن می کند و برای این که سقط جنین را بالا ببرند سونوگرافی غربالگری را مطرح کرده اند و این که آیا غربالگری با دستورات اسلامی موافق است یا خیر جای بحث دارد. آن ها می گویند با استفاده از غربالگری باید جلوی به دنیا آمدن بچه های مریض و ناقص را بگیرند و به راحتی به مادران مجوز سقط را می دهند. آیا از نظر اسلامی این مجوز سقط صحیح است یا خیر؟ اگر امکان دارد در چه زمانی و چه مرحله ای امکان پذیر است؟ اصلا آیا آزمایشاتی وجود دارد که بتواند به عنوان یک حجت شرعی برای سقط مطرح شود؟
این موارد را در راستای این به کار می برند که جلوی افزایش مسلمانان را گرفته باشند در مسائل بهداشتی و درمانی بحث ایدز را به کار می برند. آن ها به بهانه ی پیشگیری از ایدز از طریق سازمان های بهداشتی آموزش هایی را به مردم ارائه می دهند که در ایران نیز حتی مراکزی به نام کنترل بارداری و... وجود دارد. و در جلساتی به مرد و زن آموزش می دهند که چگونه یک رابطه سالم داشته باشند. هدف چهارم شماره 4.5 افزایش چشمگیر تعداد جوانان و بزرگسالان دارای مهارت های مرتبط از جمله (ریشه کنی نابرابری های جنسیتی در آموزش و تضمین دسترسی برابر به همه مقاطع آموزش و تربیت فنی و حرفه ای برای اقشار آسیب پذیر از جمله معلولان و افراد بومی و به خصوص کودکانی که در شرایط آسیب پذیر زندگی می کنند و یا خود آسیب پذیر هستند) منظور آن ها از نابرابری جنسیتی در پیوست های اسناد همان هم جنس بازان هستند که برایشان حقوق زیادی قائل می شوند و آن ها را محترم می شمارند.
یکی از مثال های آن ها کودکان هم جنس باز هستند که باید مورد حمایت قرار بگیرند.
4.7 تضمین این که فراگیران دانش و مهارت های لازم برای ترویج توسعه ی پایدار، تساوی جنسیتی، ترویج فرهنگ صلح، نبود خشونت، شهروندی جهانی، اخترام به تنوع فرهنگی و مشارکت فرهنگ در تحقق توسعه پایدار.
اولا در این جا توسعه ی پایدار یعنی به صورت آشکارا فحشاء کنید ثانیا اجبار برای آموزش توسعه پایدار وجود دارد. طیق آیه (الذین یحبون اًن تشیع الفاحشة) یعنی کسانی که دوست دارند آموزش بدهند و از این طریق فخشا را شیوع دهند در زمین. منظور آن ها از شهروندی جهانی تنوع فرهنگی این است که هر کشوری با هر مذهبی که داشت حتی شیطان پرستی قابل احترام هستند و حق دارند در کشورهای دیگر هر کاری را انجام دهند یعنی تبلیغ فرهنگ و مذاهب ضاله ی خودشان را داشته باشند در صورتی که اسلام فروختن و نگه داری کتب ضاله را حرام می داند ولی آن ها می خواهند کشورهای اسلامی برای فرقه های ضاله حرمت و احترام قائل شوند و آن ها را تایید کنند.
شماره 5.5 تضمین مشارکت کامل و موثر زنان و در اختیار قرار دادن مزیت های برابر با مردان برای آن است که به مصونیت های بسیار بالا در همه سطوح تصمیم گیری در حوزه های سیاسی و اقتصادی و همچنین در زندگی عمومی.
این جا از نظر فقهی کسی که برای ولایت و قضاوت تعیین می شود زن نمی تواند باشد.
6، 7، 9، 10و 11 بحث موجبات تسلط کفار بر مسلمین است. (قاعده نفی سبیل)
هدف 13 افنال بر مسلمین است. هدف 14 بحث سیل را مطرح می کند.
14) حفاظت و استفاده پایدار از اقیانوس ها و دریا ها ومنابع دریایی برای توسعه پایدار در این قانون سند سازی صید جمعی ماهیان و پایان دادن به صید بی رویه ماهیان و ماهیگیری غیرقانونی گزارش نشده و مجرب و اجرای برنامه های مدیریتی و علمی با هدف احیای جمعیت ماهیان در کوتاهترین زمان ممکن، حداقل در سطحی که بتواند مطابق با ویژگی های زیستی گونه های مختلف ماهیان بیشترین بازدهی ممکن را در پی داشته باشد. در این جا قانون مند سازی صید جمعی ماهیان و پایان دادن به صید بی رویه حتی به کسانی که در شهر زندگی میکنند برای گذراندن زندگی خود از محصولات دریایی استفاده کنند این اجازه داده نمی شود اما به طور کامل قانونی دولت یا کشور از طریق سازمان های بین المللی مجوز صید را می دهند. در بندرعباس حق ماهیگیری از منطقه ای را واگذار کرده اند به دولت چین که می تواند بیاید ماهیگیری کند ولی صیادان ایران اجازه ماهیگیری ندارند و غیر قانونی می دانند. در صورتی که اسلام در بحث صید می گوید اگر کسی به وسیله حیازت از دریا چیزی را به دست آورد مالک آن می شود در صورتی که آن ها این احکام را نادیده گرفته اند. بحث دیگر هدف پانزدهم بحث تجارت است. صفحه 53 در بحث اقتصادی این مسئله مطرح می شود که می تواند زمینه ساز بحث های مدنظر باشد مثلا در بحث صید که می توان از آن به عنوان یک مسئله اقتصادی یاد کردتا با سلامی و اقتصاد خانواده در تعارض باشد.
هدف هفدهم بحث نظام مدیریت است بعضی ابزار های اجرا و مشارکت های جهانی ما بار دیگر قویا بر تعهد خود مبنی بر اجرای دستور کامل تاکید می کنیم یعنی تعهد داده اند و در قسمت دیگری می نویسند کشورها باید متعهد شوند طی 19 سال آینده پس گیردرایجاد دستور کار حاضر باشند و آن را مرور و بازبینی کنند در این قسمت بحث گزارش دهی به سازمان های بین المللی مطرح می شود که پس کشورها موظفند هرکاری که در راستای سند 2030 انجام می دهند باید به سازمان های بین المللی گزارش دهند وبا نظارت آن ها صورت بگیرد.